به گزارش «فرهیختگان»، نهادها و مجموعههای مختلفی امروزه مشغول برنامهریزی و اجرای برنامههای فرهنگی ویژه دانشجویان هستند. در این بین نام یک نهاد کمتر موردتوجه قرار گرفته و شاید بین دانشجویان هم کمتر شناخته شده باشد. جهاد دانشگاهی، نهادی که بیشتر آن را با فعالیت علمی و پژوهشی میشناسند، بخشهای فرهنگی فعال و مختلفی دارد. جهاد دانشگاهی این روزها در آستانه چهلمین سالروز شکلگیری خود است و همین موضوع بهانهای شد تا با عیسی علیزاده، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی گپوگفتی پیرامون فعالیتهای فرهنگی این نهاد و چشمانداز آینده جهاد در حوزه فرهنگی داشته باشیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ارزیابی شما از عملکرد جهاد دانشگاهی در 40 سالگی این نهاد چیست؟
جهاد دانشگاهی در حوزه فرهنگی یکی از نهادهای موفق دانشگاهی بوده است. نه بهخاطر اینکه عضوی از خانواده جهاد هستم، من سابقه کار خارج از جهاد دانشگاهی را هم دارم. در سه حوزه به عقیده بنده جهاد دانشگاهی نسبت به نهادهای دیگر موفق عمل کرده است. یکی در حوزه ساختار و تشکیلات. برای مثال درحال حاضر دو خبرگزاری معتبر داریم که هیچ مجموعه فرهنگی و سازمان غیردولتی اینطوری نیست. یک مرکز افکارسنجی معتبر داریم و در کنار آن کانونهای دانشجویی متعدد، مرکز گردشگری و سازمان انتشاراتی که تا به حال بیش از 8 هزار عنوان کتاب منتشر کرده است. چرا این صحبت را مطرح میکنم؟ چون معتقدم اگر کسی بخواهد در چهلمین سالگرد جهاد دانشگاهی، دستاوردهای این نهاد را بررسی کند، یکی از مهمترین آنها ساختار، تشکیلات و شبکهسازی جهاد است. ایکنایی که ما در تهران داریم، در تمام استانها دفتر دارد. در ایسنا هم به همین صورت. تشکیلات ساختار در حوزه فرهنگی بسیار مهم است. متناسب با آن، رویداد تعریف کردن مهم است. بیشتر رویدادهایی که در هرکدام از این 8 مرکزی که داریم، تعریف کردیم، اکنون 20 ساله شده است. 26 دوره کتاب سال دانشجویی شاهدی بر این موضوع است. هرچند بحث کتاب سال دانشجویی از جنبههای دیگری هم مورد اهمیت است. دانشجویان اغلب نسبت به نخستین کتابهای خود علاقه خاصی دارند و از جنبه دیگر معمولا پایاننامههای خود را به کتاب تبدیل میکنند که از جنبه علمی هم حائز اهمیت است.
ساختار، رویدادها و نیروی انسانی، 3 دستاورد فرهنگی جهاد دانشگاهی
ساختار، رویداد و نیروی انسانی، سه دستاورد مهم جهاد در حوزه فرهنگی بوده است. جهاد فراخوان استخدامی ندارد، خود ما مثل بنده بهعنوان یکی از مدیران جهاد، از دوران دانشجویی وارد جهاد شدم. روزی که به جهاد آمدم هم تصور نمیکردم روزی عضو هیاتعلمیاش شوم و مسئولیت بگیرم. به شما بگویم دریچه ورود نیروی انسانی در حوزههای مختلف فعالیتهای جهاد، در سالهای دور از طریق فرهنگی بوده است و نقش تغذیهکننده جهاد در این زمینه را داشته است.
فعالیتهایمان را براساس مساله و نیاز برنامهریزی میکنیم
جهاد دانشگاهی در حال حاضر چگونه به مقوله فرهنگ نگاه میکند؟
این سوال شما را میتوان با سوالی پاسخ داد. آیا در چهلمین سالگرد جهاد میتوان در افتخارات گذشته سیر کرد؟ خیر. در بیانیه گام دوم یکی از نکات ابتدایی که رهبر انقلاب بر آن تاکید میکنند این است که ما باید راه پیموده شده را ببینیم. ما در جهاد این کار را کردیم و خیلی از فعالیتهایمان را که احساس کردیم زمانش گذشته است، به مرور کنار گذاشتیم یا جایگزینش کردیم و فعالیت جدیدی تعریف کردیم. چرا ما توانستیم این کار را بکنیم؟ بهخاطر اینکه ظرفیتهایی داریم که مجموعههای مشابه ما ندارند. ما فعالیتهای جهاد را براساس مساله و نیاز برنامهریزی میکنیم. مثلا در حوزه دانشجویی به این نتیجه رسیدیم که نسل حاضر دانشجویان به چند حوزه خاص علاقهمند هستند. نسل حاضر نسبت به گذشتگان خود، هوش اجتماعی و هیجانی و کلامی خوبی دارند. آنها سیاستگریزند. با وجود اینکه جنبش دانشجویی برمبنای فعالیت سیاسی تعریف میشد، اما دانشجویان حاضر در دانشگاهها چندان تمایلی به مباحث سیاسی به مانند گذشته ندارند.
دانشگاه عملا اعتبار سیاسی خودش را از دست داده است
دانشگاه عملا اعتبار سیاسی خودش را با وجود گروهها و انجمنها از دست داده است. آنها اهل گفتوگو هستند، هرچند فضای اجتماعی باعث شده ما نتوانیم آنگونه باید گفتوگو کنیم. به نظر من نسل دهه 80 نسل گفتوگو هستند. شاهد آن هم گسترش پاتوقهایی مانند کافهها و کافیشاپهاست. نیاز مانند آب، مسیر خودش را پیدا میکند. هنر را میشناسند، موسیقی گوش میدهند، گالری میروند و کتاب میخوانند. در نظرسنجی آخر ما، کتاب در اوقات فراغت دانشجویان بعد از فضای مجازی رتبه دوم بوده است. به گردشگری و محیطزیست علاقهمندند. به معنویت و اخلاق پایبند هستند. مقایسههای پیمایشهای مختلف نشان میدهد. دانشگاه در این موضوع وضعیت بهتری از جامعه دارد.
ساختار و برنامههای فرهنگی متناسب با نسل جدید نیست
حال باید دید آیا فضای فرهنگی ما متناسب با این نسل ساختار و برنامه دارد؟ به نظرم من اینجا نقطه شروع بحث است. متاسفانه پاسخ منفی است. از طرف دیگر، آییننامههای ضدونقیضی داریم که به موجب آن برخوردهای سلیقهای در دانشگاهها میبینیم. این موارد باعث شده یک دانشجو، انتظارات فرهنگی خود را در دانشگاه دنبال نکند. دانشجویان دهه 60 و 70 احساس میکردند، فرهنگ در خود دانشگاههاست، اما الان اگر حضور و غیاب و نمره نباشد، چه میزان تمایل به ماندگاری در دانشگاه دارد؟ دانشجو ترجیح میدهد در پارک کنار دانشگاه بنشیند اما در دانشگاه نماند. با خود میگوید چه نیاز فرهنگی دارم که در خارج از دانشگاه به آن نمیرسم. معتقدم فرهنگ مورد علاقه دانشجویان هست. حالا بگوییم چه نهادی بیشتر تاثیرگذار است، هم میشود گفت همه، هم هیچ! مضاف بر اینکه یکسری از مسائل معیشتی، سیاسی و اجتماعی در این ماجرا تاثیرگذار است.
شما منتقد رویکردهای فرهنگی دانشگاهها هستید؛ به نظر شما جهاد دانشگاهی کجای حوزه فرهنگ دانشگاه ایستاده است؟
پیش از پاسخ به سوال شما باید نکتهای بگویم. ببینید ما هیچ یک از فعالیتها و رویدادهایمان در جهاد مهندسی معکوس نیست. رویدادهای ما در حوزههای مختلف فرهنگ و هنر برگرفته از نیاز است. سوال شما را میتوان از دو جنبه نگاه کرد و پاسخ داد. یکی از جنبه حیث نتیجه. یک نهاد بیرونی بگوید موفقیت کدامیک از نهادهای دانشگاهی با همین شرایط مقبولتر بوده است. خب این پارامترهایی دارد. میزان مخاطب، میزان ماندگاری رویدادها. یکی از کتابهایی که ما در این ایام رونمایی خواهیم کرد کتاب 40 است، 40 رویداد جهاد دانشگاهی که بیش از 20 دوره سابقه برگزاری دارد را معرفی میکنیم. این درحالی است که جهاد جز یک دانشگاه با 7، 8 هزار دانشجو، دانشگاهی مانند وزارت علوم و وزارت بهداشت ندارد. از طرف دیگر برخی برنامههای جهاد به مرور در جریان اتفاقات مختلف به نهادهای دیگر واگذار شده است.
در حوزه فرهنگی دانشگاه پابهپای مخاطبمان جلو نرفتیم
معتقدم در حوزه فرهنگی دانشگاه پابهپای جامعه و رشد مخاطبمان جلو نرفتیم. اتفاقات دانشگاه و رویدادهای فرهنگی آن مبتنیبر نیازهای دانشجو نیست. دانشجو در حوزه فرهنگی از متولیان جلو افتاده است. دلایل مختلفی هم دارد، آییننامهها و نیروی انسانی دو مولفه مهم این ماجراست. زمانی پرمخاطبترین برنامههای دانشگاهها، شبی با قرآن بود. الان واقعا اینجور هست؟ باید یک نهاد بیرونی بیاید برنامهها را ارزیابی کند و بگوید آقای جهاد دانشگاهها این قسمتها خلأ کار شماست. البته ما خودمان هم این کار را میکنیم. البته نباید فراموش کرد که قوام فرهنگ به مخاطب آن است. واقعیت این است که از لحاظ تعداد با کاهش دانشجو مواجهیم. جنسیت دانشجویان تغییر کرده و تعداد دختران به دلایل مختلف مانند مباحث معیشتی بیشتر شده است که باعث میشود فعالیتهای فرهنگی دانشگاهها رو به سمت زنانه شدن پیش رود. در نظرسنجیهای ما کماکان مهمترین دغدغههای دانشجویان ازدواج و اشتغال است. دانشگاه در حوزه فرهنگ کدامیک از این نیازها را میتواند پوشش دهد؟ ما گفتیم وزارت کار نیستیم اما دانشجویان به مهارت و مهارتآموزی علاقهمند هستند. بنابراین پارک فناوری صنایع نرم را احداث کردیم و بهتبع آن مراکز رشد و استارتاپی را بهراه انداختیم. مثلا مرکز رشد هنرهای قرآنی در سازمان قرآنی داریم.
در حوزه فرهنگی فقر ایده داریم
معتقدید برنامههای فرهنگی جهاد، مهندسی معکوس ایدههای دیگری نیست، اما به نظر میرسد برخی فعالیتهای فرهنگی جهاد هم با نهاد دیگر همپوشانی دارد؟
بله، شاید در برنامههای مختلف جهاد بتوان این را گفت که نمونههای دیگر آن وجود دارد. برخی ایدهها و فعالیتهای ما را دانشگاهها به نام خودشان معرفی کردند. مثل همین مناظرات دانشجویی. انگار فقر ایده داریم. جهاد دانشگاهی چند دوره تاکنون مسابقات دفاع سه دقیقه برگزار کرده، اما اخیرا صندوق حمایت از پژوهشگران با عنوان اولین دوره پاناسه فراخوان داده است. من به تکثر فعالیتهای فرهنگی معتقدم اما اینکه یک مجموعهای ایده جای دیگری را بردارد اتفاق جالبی نیست. قوام برنامههای دانشجویی به جوایز بزرگ نیست. ما برای دفاع سه دقیقهای از دانشگاه کوییزلند مجوز گرفتیم و براساس استانداردهای آن برگزار میشود. فلسفه این مسابقه به حضور در مقابل جمع است یعنی اینکه مخاطب تو را ببیند و داوران به تو نمره دهند. مجموعهای که اسم علمی روی آن است و اخلاق حرفهای را باید رعایت کند، در برابر دو پیشنهاد هم از سوی ما، جوابی ندادند. عرضم این است که در این زمانه فقر ایده، همین کارهای ما هم به نوعی خراب میشود.
مجازی شدن برخی برنامهها در دوران کرونا ناشی از نگاه سطحی به فضای مجازی است
سمت و سوی فعالیتهای جهاد با توجه به اقتضائات و شرایط روز چگونه است؟
کرونا به ما نشان داد یک ظرفیت عظیمی به نام فضای مجازی داریم که از آن استفادهای نکردیم. البته که این ظرفیت منحصر به دوره کرونا هم نیست و به نوعی یک مسیر جدید است. الان تصور میشود باید همان جشنوارهها را مجازی برگزار کرد. این نگاهی سطحی به فضای مجازی است. ما در معاونت فرهنگی جهاد برنامههایمان را دستهبندی کردیم. بهطور کلی هم برنامههای فرهنگی را بازنگری کردیم و فعالیتهایی مانند اردوهایمان را با توجه به شرایط فعلا معلق کردیم. فلسفه اردو زندگی جمعی است، پس نمیتوان گفت اردو را مجازی برگزار میکنیم. مثل تئاتر. نمیشود ادا درآورد و یک کلمه مجازی را به همان برنامهها اضافه کرد. ما این کار را نکردیم. یکی از برنامههایی که به دنبال برگزاری آن بودیم جشنواره بازیهای هیجانی بود و با اینکه خیلی هم وقت صرف آن کردیم، اما عملا قابل اجرا نیست. پس برخی برنامه را معلق کردیم. بعضی برنامهها که به صورت مجازی قابل اجرا بود مانند اختتامیه چند جشنواره به این صورت دنبال کردیم. آن چیزی که درحال حاضر انرژی و زمان خود را معطوف به آن کردیم، تعریف برنامههای مجازیمحور است؛ یعنی برنامه ویژه فضای مجازی که اتفاقا نشود به صورت فیزیکی آن را برگزار کرد.
بیانگیزگی و ریسکپذیری دو چالش اصلی حوزه فرهنگ
ببینید برنامههای فرهنگی نامحدود نیست که مثلا بگوییم ما میتوانیم نامحدود برنامه تعریف کنیم. مهم شکل اجراست و دغدغه تیمی است که آن را اجرا میکند. بهنظر من اگر همین الان هم مسابقات قرآنی یا نهجالبلاغه با استاندارد و انگیزه برگزار شود باز میشود جامعه مخاطب خود را پیدا و جذب کند. مشکل ما در برنامه فرهنگی دو مساله کلی است؛ نخست بیانگیزگی در متولیان فرهنگی است؛ انگیزه نیست. مقدمه دغدغه، انگیزه است. وقتی به یک موضوع بهمثابه یک کار کارمندی نگاه کنیم دیگر برای شما بسیاری از جزئیات مهم نیست. نکته دوم هم ریسکپذیری است. ما از ریسک در حوزه فرهنگی میترسیم. نمیشود هرچیزی را تعبیر به یک رفتار هنجارشکنانه کرد. نسل جدید پرسشگر است، بگوییم دنبال توطئه هستند. دوستدار آزادیاند، بگوییم جلف هستند.
میان مجموعههای فرهنگی دانشگاهی اتفاق نظری وجود ندارد
اتفاق نظری بین موضوعات حوزه فرهنگی میان مجموعههای فرهنگی دانشگاهی نیست. از سوی دیگر حوزه فرهنگی یکی دیگر از ضربههای اساسی را از بحث اعتبارات میخورد. البته خود ما هم به اقتصاد فرهنگ معتقدیم، اما لاغر شدن حوزه فرهنگ به این بهانه کار درستی نیست. تجربه نشان داده ما در کشور از مشکلات معیشتی عبور میکنیم، در مسائل سیاسی امنیتی در جایگاه خوبی هستیم و میتوانیم بهتر بشویم اما ضربه که از غفلت نسبت به حوزه فرهنگی میخوریم دیگر قابل جبران نیست.
فضای فرهنگی جهاد دانشگاهی به دانشجویان واگذار میشود
چشمانداز جهاد دانشگاهی نسبت به فعالیتهای فرهنگی در دهه بعدی فعالیتش چگونه است؟
یکی از برنامههای فرهنگی جهاد که در سازمان دانشجویان آغاز کردیم، این است که فضای فرهنگی را بهخود دانشجویان واگذار میکنیم. این موضوع یکی از درخواستهای ریاست جهاد هم بوده که ما باب ورود نیرو به جهاد را از طریق سازمان دانشجویان قرار دهیم. ما در سازمان دانشجویان مشغول فعالسازی شبکههای دانشجوییمان هستیم. حتی شبه پاتوقهای فرهنگی مثل کافهکتاب راهاندازی میکنیم. کتابفروشیمان در خیابان 16 آذر را به کافهکتاب تبدیل کردیم.
با توجه به پیشینههای سیاسی که از جهاد وجود دارد، فضای جهاد محملی برای تربیت نیرو یک گروه سیاسی خاص نخواهد شد؟
ببینید یکی از دلایل ماندگاری جهاد دانشگاهی این است که همه نوع تفکری در آن است.
قبول، اما برای مثال این رویکرد در خبرگزاری ایسنا وجود دارد؟
در سال 78 از دل سازمان دانشجویان، ایسنا متولد شد. فضای رسانهای ما با آمدن ایسنا متحول شد و بهنوعی اخبار غیررسمی هم به حوزه خبر راه پیدا کرد.
قوتهای ایسنا برکسی پوشیده نیست. محور اصلی صحبتها جهتگیری برنامههای فرهنگی جهاد است.
ما به این نتیجه رسیدیم از زمانی که شبکهسازی کم شده و حضور دانشجویان در برنامهها کاش یافته چه جهاد، چه فرهنگ دانشگاه تنزل پیدا کرده است. چه باید کرد؟آیا باید بهحالت قبل برگرداند. شما میگویید آسیبهایی وجود داشته است؛ قبول دارم.
مساله اینجاست تجربه تشکیلاتسازی جهاد، از جهت سیاسی نتایج خاصی داشته است.
یعنی منفی بوده است؟
خیر، شاید موفق هم بوده اما در مواقعی درخدمت پیشبرد اهداف کشور و نظام نبوده است.
من حرف شما را نه رد میکنم و نه تایید. ببینید ما بهواسطه تجربه آسیب چند نفر که نباید یک کاری را تعطیل کنیم. من از شما سوال میکنم که آیا هدفگذاری این بوده یا در طول مسیر این اتفاق افتاده است. من میگویم باید آسیبشناسی کرد. مثلا در همین مثال ایسنا باید دید تاثیر حاکمیت و نهاد رسمی بر آن چگونه است. آیا خودش خواسته این شود یا ما هم تاثیر گذاشتهایم. وقتی تیتر خبری در مورد یک موضوع میزنیم، یک خبرگزاری منتسب به حاکمیت بابت آن تیتر یا حتی تندتر، خواسته نمیشوند اما شما میشوید. این القا میکند که من نگاهم به شما نگاه دیگری است. برایم تیتر مهم نیست و آدمها مهمند. عین این حرفها را برایش فکت دارم. ایسنا حاصل جمهوری اسلامی است و نباید آن را جدا دید.
مثالهای مختلفی میتوان ذکر که خروجی فعالیت ایسنا نسبت چندانی با این موضع ندارد. نوع رویکرد ایسنا در برخی مسائل اتفاقی است که ممکن در شبکهسازی دانشجویی جهاد هم بیفتد و جهاد دانشگاهی را در آینده از مدار اصلی حرکت خود خارج کند.
بخشی از رویکرد متأثر از فضای جامعه است. برای جامعه ما همیشه بحثهای سیاسی جذاب بوده است. اما اینکه جهاد دانشگاهی را در ایسنا خلاصه کنیم، طبیعتا صحیح نیست. شاید بتوانیم بگوییم یکی از ویژگیهای اصلی ایسنا استقلال آن است. برخی از نیروها و مدیران رسانههایی که الان جهتگیری سیاسی اصلاحطلبی ندارند، تربیت یافته ایسنا هستند. میخواهم بگویم ویژگی جهاد این است که در عین داشتن یک تعریف سیاست کلی، آزادی عمل هم میدهد.
دغدغهای نسبت به مخاطب دانشجویی شما مطرح شد. شما هم میدانید که جنس دانشجو تاثیرپذیر است و قابلیت جهتدهی دارد.
شما نکتهای مطرح کردید که تقریبا از روز نخستی که من آمدم، بدان مشغول هستم. جلسات مختلفی داشتم و به نتیجه رسیدیم که باید به شبکهسازی برگردیم. هیچکس هم نگفته شبکهسازی سیاسی. ممکن است شبکهسازی اجتماعی و فرهنگی، منجر به شبکهسازی سیاسی هم شود، اما یک بخشی از این موضوع دست ماست.
با توجه به شرایط روز کشور، گروههای سیاسی منتظر استفاده و بهرهگیری از جمعیت دانشجویی هستند. جهاد دانشگاهی میتوان یک جمع متشکل را برای سوءاستفاده جریانهای سیاسی آماده کند.
نکته قبلی که گفتم را تکرار میکنم؛ مگر اینکه دانشجو به این سمت برود. البته الان احساسمان این است که بیتفاوتی خیلی بدتر از سیاسی بودن است. الان جو، جو بیتفاوتی است. نسبت به انتخابات، تحریم، مسائل سیاسی، بیتفاوتی است. شما در دیدارهای رهبر انقلاب با دانشجویان مکرر درباره تذکر اهمیت این موضوع هم میشنوید و بهعینه در رفتار این را میبینید. ما که نمیتوانیم بگوییم یک دانشجویی که در شبکه محیطزیست ما هست و معتقد است نهاد متولی محیطزیست به این حوزه از جهاتی ضربه میزند، بگوییم این را نگو که ما متهم نشویم.
جنبش دانشجویی مسیر فرهنگ را از راه فعالیتهای اجتماعی میبیند
حرف بنده هم این نیست. حریت و آرمانخواهی را نمیتوان از جریان دانشجویی گرفت. مشکل ما از جایی شروع میشود که چشم طمع برخی سیاسیون نسبت به دانشجویان هنوز هم بهدنبال استفاده ابزاری از این قشر است.
درست است، بخشی از این موضوع قابل کنترل بوده و سیستم باید هوشمند باشد که کسی سوار بر موج سوءاستفاده نکند. این حق یک دانشجو است که ما فضایی برایش در دانشگاه فراهم کنیم که بتواند حرفهای مختلف را بشنود. نمیتوانیم به او بگوییم برو تحقیق بکن اما حتما در نتیجه آن باید به ما برسید. من حرف شما را کاملا قبول دارم، اما وقتی میگویید برنامه جهاد برای احیای برنامههای فرهنگی چیست، معتقدم جهاد در شبکه سازی باید برگردد و دغدغه شما را هم داریم. من معتقدم آینده جنبش دانشجویی در حوزه فرهنگی، اجتماعی است و مسیر فرهنگ را از راه فعالیتهای اجتماعی میبیند.
برخی مدیران ما تصور میکنند انتشار نظرسنجی سیاهنمایی است
این صحبت براساس نظرسنجیها و پژوهشهای جهاد دانشگاهی است یا تفکر شخصی شما؟
ببینید بررسی رفتار دانشجویان این موضوع را نشان میدهد که با توجه به سلایقشان، در برنامههایی با چهار جنبه و رویکرد مهارتی، گفتوگومحوری، هنری و اجتماعی علاقهمند به فعالیت هستند. به نظرسنجیها اشاره کردید شاید بد نباشد این هم را اضافه کنم. یکی از معضلات فرهنگی ما این است که اجازه نمیدهند نتایج افکارسنجی منتشر شود. بهخصوص زمانی که نتایج نظرسنجی را با یافتههای خود تطبیق میدهد و همراه نمیبیند، صحت آن را رد میکند. یا برخی مدیران ما تصور میکنند اگر نظرسنجی منتشر شود، سیاهنمایی است. ما یا باید فرهنگ برای دانشجو باشیم و او را درنظر بگیریم یا نه. البته منظور این نیست که هرچه او گفت، انجام میدهیم. تا زمانی که ما نیازهای نسل جدید را نشناسیم و با آنها گفتوگو نکنیم و اجازه ندهیم که حرفشان را بزنند یا مسئول فرهنگی دانشگاه ما کتاب نخواند، فیلم نبیند، نمیتوان کاری از پیش برد. جهاد در این سالهای قشر خاکستری جذب کرده است. نمونههای متعددی هم دارد. نظام فرهنگی دانشگاه دوباره به جهاد اعتماد کند. برخی جاها اصلا به جهاد اجازه کار نمیدهند. مدعایشان این است که جهاد میخواهد تشکیلاتسازی سیاسی کند که شاید مسئولی بخواهد چنین کاری بکند. برخی هم میگویند جهاد کجای نظام است؟ الان هم که نمیتوانند حذف کنند، دیگر شرایط آن وجود ندارد.
ممکن است فعالیتها و رویکرد فرهنگی در آینده جهاد دانشگاهی حذف شود؟
فلسفه تشکیل جهاد فرهنگی است. چنین نگاهی وجود ندارد، اما اگر فرضا به چنین نتیجهای برسند خسارت آن بیشتر است. البته باید بگویم بودن و باقیماندن جهاد مدیون حمایتهای رهبر انقلاب است و اگر این حمایتها نباشد، میتوانند هر قسمتی از جهاد را به نهادی واگذار کنند، البته ممکن است رضایت صددرصدی نداشته باشند.
* نویسنده: ابوالفضل مظاهری، روزنامه نگار